اگر مخالف طبع و هواتوانی بود
بدل موافق اهل صفا توانی بود
اگر ز کبر و ریا بگذری چو اهل خدا
مقیم در حرم کبریا توانی بود
جفای هر کس و ناکس اگر کشی ای دل
بعشق دوست زاهل وفا توانی بود
اگر حجاب توئی از میانه برخیزد
یقین که ناظر نور لقا توانی بود
چو مست و بیخبر از باده فنا گردی
حریف شاهد و جام بقا توانی بود
اگر گردای در اهل دل بجان گردی
بملک فقر و فنا پادشا توانی بود
چو اقتداء حقیقی باهل دل کردی
اسیریا بجهان مقتدا توانی بود