اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

هرکس که از جفای غم عشق خایفست

با عاشقان بدین و مذهب مخالفست

در موقف محبت و عشق است لایزال

هر دل که او ز رمز فاحببت واقفست

دانی طواف کعبه وصلت که میکند؟

آن دل که در مدینه عشق تو طایفست

بعدالفنا بملک بقا هرکه راه یافت

معروف وار بر همه اسرار عارفست

آن دل که خواند آیت حسنش زهر ورق

فرقان عشق و مصحف سرمعارفست

عاشق که از امید و ز بیم جهان رهید

امیدوار بر تو و از خویش خایفست

تجرید نیستی چو اسیری براه دوست

گر خود مقاصد دو جهانت موافقست