حسینی » کنز الرموز » بخش ۳۳ - در بیان قید در مقام تمکین

ای اسیر خود حجاب خود توئی

پاک باید دامن از گرد دوئی

جان چو پروانه بروی شمع باش

آنگهی در بزم وحدت جمع باش

یک دل و صد آرزویش مشکل است

یک مرادت بس بود چون یک دلست

هر کرا در دل پریشانی کشد

زود بنیادش به ویرانی کشد

جان عاشق جمع در عین بقاست

مرغ آزاد است و باز آشناست

تفرقه در بندگی پیدا شود

زانکه بازارت پر از غوغا شود

تفرقه ز احوال حق آمد پدید

جمع گشت آنکه به اوصافش رسید