پیشتر از جهان خدای لطیف
جوهری آفرید پاک و شریف
پس به هیبت بدو گماشت نظر
تا که بگداخت جملۀ جوهر
گشت یکسر چو بحر بیپایان
عرش رحمان ستاده بر سر آن
پس ز ثقلش زمین فرو انداخت
و آسمانها ز دود آن برساخت
همچو گوئی بُد آن زمین و بر او
بیت معمور و جای کعبه در او
پس بگسترد باز جمله زمین
از برگوی تا که گشت چنین
کوهها را چو میخ زد بر وی
تا نیاید دگر خلل در وی
جویها را روانه کرد بر آن
کرد تقدیر قوت جانوران
روز یکشنبه و دوشنبه بساخت
این زمین، پس به کوهها پرداخت
کردن کوه در سه شنبه بود
چهارشنبه بساخت روزی ورود
روز پنجشنبه بود و جمعه که باز
آسمان ساخت و داد زینت و ساز
قدرت از اصل خلق واپرداخت
زین سبب روز شنبه هیچ نساخت
این چنین گفت خواجۀ کونین
چونکه تفسیر کرد «فی یومین»