وحدت تو ز کثرت اشیا
هست مانند هستیت پیدا
جزوهای جهان زکوه و ز کاه
همه در «لا اِله الاّ اللّه»
«قل هواللّه» گفت با تو احد
باز «اللّه» گفت فرد و «صمد»
آنکه از کس نزاد و نی زاید
زو کسی، مثل او کجا شاید
شیب و بالا و مثل نبود کس
به ضرورت که او بماند و بس
همه دانند واحدیت او
از احد دم مزن فهو هُوَ هو
عقل مخلوق ره بدان نبرد
مرغ فکر اندر آن هوا نپرد