وقتی احمد بولیث نزدیک شیخ آمده بود، چون باز میگشت شیخ کسی را با وی بفرستاد، چون باز آمد پرسید کی در راه احمد چه میگفت؟ گفت حدیث نعمتهای خدای تعالی میگفت. شیخ گفت کدام نعمتها را میگفت؟ این نعمتها بردرجاتست، آن نعمت کی با ما کرده است یا آن نعمت کی با شما کرده است؟ آن نعمت کی با ما کرده است بلندترین و بزرگترین نعمتهاست و آن نعمت کی با شما کرده است میانه است و تمام شود. پس گفت پیری بوده است و موی سر باز نکرده تا کژدم در سرش آشیانه نهاد و بچه کرد..