ما سر بر آستان در یار مینهیم
پا در حریم کعبه احرار مینهیم
هر لحظه صد گناه و خطا میکنیم باز
چشم امید بر کرم یار مینهیم
چون کاف کوه قاف شکافد اگر نهند
باری که ما بر این دل افکار مینهیم
چون شادی وصال تو ما را نداد دست
دل بر غم فراق تو ناچار مینهیم
اول به آب دیدهٔ خود غسل میکنیم
آنگاه بر درت لب و رخسار مینهیم
تا سر بر آستانت نهادیم پای فقر
بر هفت فرق گنبد دوار مینهیم
ز انفاس تست مجلس ما مشکبوی و ما
تهمت به ناف آهوی تاتار مینهیم
روی خلاص هست ز بند بلا حسین
چون دل بدان دو طرّهٔ طرّار مینهیم