اهل دل با درد عشق او ز درمان فارغند
با جراحتهای غم از راحت جان فارغند
با فروغ پرتو نور تجلی جمال
روز از خورشید و شب از ماه تابان فارغند
گر جهان از موج طوفان حوادث پر شود
آشنایان محیط غم ز طوفان فارغند
کفر زلف ایمان طلعت تن پرستان را بود
عاشقان حق پرست از کفر و ایمان فارغند
باده نوشانی که مستند از صبوحی الست
تا صباح روز حشر از راح و ریحان فارغند
بی نوایان سر کوی محبت چون حسین
از سریر کیقباد و تاج خاقان فارغند