خلق عالم بجمالت نگرانند ای دوست
وز غمت نعره زنان جامه درانند ای دوست
ما بر آنیم که مانند تو منصوری نیست
همه ارباب نظر نیز بر آنند ای دوست
عاقلانی که ملامت ز غم عشق کنند
مگر از حسن رخت بیخبرانند ای دوست
زاهدان سرمه ز خاک قدمت گر نزنند
ظاهر آنست که بس بی بصرانند ای دوست
مخلصانی که نظر بر چو تو منصور کنند
نی چو اصحاب هوا کج نظرانند ای دوست
خاک پائی که بجان زینت افسر سازند
سرورانی که همه تاج ورانند ای دوست
چون حسین از همه مخلص تر و بیچاره تر است
از چه مخصوص عنایت دگرانند ای دوست