کیست آن بی شعور درویشی
که همیشه به لب بُوَد خاموش
نه کند هیچ گفتگو با کس
نه به حرفِ کسی نماید گوش
کارهایی کند سفیهانه
خارق عادت و مخالف هوش
مثلا در هوای گرم تموز
خرقۀ پشم افکند بر دوش
لیک در عین سَورت سرما
تن برهنه نماید از تن پوش