ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۷ - بامداد

صبحدم کاین مرغ گیهان آشیان

بال بگشاید فراز کوهسار

پنجه و منقار نورافشان او

پرده شب را نماید تار و مار

در چمن پروانه عاشق منش

آن گل جان دار خوش نقش و نگار

از غلاف پیرهن آید برون

پیرهن بر تن درد از عشق یار

بر پرد زین گل به آن گل شادمان

بوسد این را غبغب و آن را عذار

*****

*****

همچنان آن طفلک شیرین زبان

در لطافت آمده چون گل به بار

سالم و سرخ و سفید و چاق و گرد

با دو چشم چون ستاره نوربار

همچو گوهر کز صدف آید برون

آید از شادیچه بیرون شادخوار

بنگرد بر گلبنان خانگی

بال بگشاید همی پروانه وار

دست مادر بوسد و روی پدر

این در آغوشش کشد آن در کنار