وزیرِخمسه اگر وجهِ قبضِ من ندهد
به حقِّ خمسهٔ آلِ عبا که بَد کَرْدَست
وگر تَعَلُّل بیشتر روا دارد
حقوقِ دوستی و مَردُمی لَگَد کردست
دگر چه عرض کُنَم دیرتر اگر بدهد
به دست خود چه بلا ها به جان خود کردست
نمی شناسد من کیستم ، گمان دارد
که این معامله با مادر صمَدْ کردست
زیاده وقت ندارم همین قَدَرْ تو بگو
که پول خواهد ایرج چو قبضْ رد کردست