طبع من این نکته چه پاکیزه گفت
سهل بُوَد خوردن افسوس مفت
مردم این مُلک ز کِه تا به مِه
هیچ ندانند جز احسنت و زِه
هرکسی اندر غم جان خود است
فارغ از اندیشه نیک و بد است
بعد که مُردم ، همه یادم کنند!
رحمت وافر به نِهادَم کنند!
گر بر کناس بری یاس را
رنجه کنی شامه کناس را
زآنچه پس از مرگ برایم کنند
کاش کمی حین و بقایم کنند
دل به کف غصّه نباید سپرد
اوّل و آخر همه خواهیم مُرد