قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۱

دست در زلف مهی باید کرد

فکر روز سیهی باید کرد

یار من بی‌سروپا خوانده مرا

فکر کفش و کلهی باید کرد