ز من دل برده بود آتشعذار تیزمژگانی
به صد جلدی برون آوردم از چنگش کباب اما
نبوسیده کسی در بندگی غیر از عنان دستش
به پایش میگذارد دیده را گاهی رکاب اما
از آن بیخانمانها نیستم قصاب تا دانی
به کوی دوست من هم خانهای دارم خراب اما