چندانکه حمد و سجده بود در نماز فرض
باشد میان ما و تو ناز و نیاز، فرض
مشق حقیقت است تماشای صنع دوست
باشد به طالبان تو عشق مجاز، فرض
بیرنج، راحتی نتوان یافت زین سفر
در راه کوی تو است نشیب و فراز، فرض
شبها چنانکه سوختن آید به کار شمع
باشد به اهل بزم تو سوز و گداز، فرض
الفاظ شوخ، زینت روی معانی است
باشد عروس بکر سخن را جهاز، فرض
قصاب میرویم به طوف حریم دوست
بر ما شده است رفتن راه حجاز، فرض