از دل اول، باده مهر کارها را میبرد
بعد از آن از چهره گلگون صفا را میبرد
میکند گستاخ با هم عاشق و معشوق را
پای می چون در میان آمد حیا را میبرد
در میان پاکبازان باده چون پیدا شود
لذت دشنام و تأثیر دعا را میبرد
عالم آب آنچه معموره است میسازد خراب
سیل چون طغیان نماید خانهها را میبرد
گر تو ما را دوست داری بگذر از جام شراب
کین خطا قصاب ننگ و نام ما را میبرد