ای وصل تو را آرزوی دل شده باعث
بر راه توام دوری منزل شده باعث
در گوشه ابروی تو آن خال مرا کشت
بر قتل من این زهر هلاهل شده باعث
گر دیر دهم جان ز غمش نیست ز سختی
شوق رخ آن شوخشمایل شده باعث
دانی ز چه رو گل نتوان چید ز رویش
بر عارضش آزرم چو حائل شده باعث
بر قتل من غمزده بیسروسامان
تیغ دو دم ابروی قاتل شده باعث
قصاب تو را کی بود از بند خلاصی
در گردنت آن زلف سلاسل شده باعث