جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۵۳

ای لعل تو کانِ آفرینش

در دست تو جانِ آفرینش

نگذشته به تنگی دهانت

چیزی به گمان آفرینش

لعلت نمک است و ابروانت

بسم الله خوان آفرینش

در وصف دهان تو چو سوسن

لال است زبان آفرینش