شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴

بنما طلعت موجه خویش

تا بگیرند دلبران ره خویش

بهر تو غیر جان نثارم نیست

چون کنم من زدست کوته خویش

۳

شب هجران من شود روشن

گر نمایی تو رو چون مه خویش

نیست ما را ز خرمن حسنت

حاصلی غیر روی چون که خویش

شاهدی را بناوک هجران (مژگان)

بنوازش ز لطف گه گه خویش