شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

مرا گر در نظر گلزار باشد

دلم بر روی آن گل زار باشد

من و انکار می در موسم گل

درین کارم بسی انکار باشد

به غیر از صبر نبود چاره او

که از عشقش دل بیمار باشد

جگر باید سپر کردن به تیرش

که عاشق باید و دلدار باشد

چه شد گر شاهدی مرد از غم عشق

همیشه عشق را این کار باشد