دیده از دیدن تو بس نکند
با لبت دل به جان هوس نکند
گرچه عیسی دمی ولی طالع
یک دمم با تو هم نفس نکند
آنچه با ما رقیب کرد ز جور
غیر سگ با غریب کس نکند
دل بی باک ما در آن خم زلف
تیز تر رفت و رو به پس نکند
آنچه با شاهدی بکرد فراق
سوز آتش به خار و خس نکند