حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

جسته‌ام شیرین‌سخن یاری فصیح

شور شهری خسروی شوخی ملیح

پیش آن بالابلند شمشاد پست

نزد آن وجه حسن خوبان قبیح

لعل میگونش به گفتار بلیغ

زنده سازد مرده را همچون مسیح

حسن صدغ موثق قلبی الضعیف

فیه ما یروی من العلیا صحیح

تا به کی در پرده باشم نغمه‌سنج

عشق خوبان دین من باشد صریح

من بظلمی یافتی اقبالکم

مِمَّ قی شرع الهوی قتلی تبسیح

یک نظر کن ای که مغروری به حسن

فی شواطی خطوکم قلبی الطریح

می به جامم گر نباشد گو مباش

راح روحی روح ذوالوجه الصبیح

نه همین اسرار قربانی او است

هست در هر گوشه او را صد ذبیح