خاقانی حقایقی شروانی - رحمه الله تعالی، وی را به سبب کمالی که در صناعت شعر داشته حسان العجم لقب کرده اند از همه شعرا در اسلوب سخن ممتاز است و در آن شیوه غریب بی انباز در مواعظ و حکم طریقه حکیم سنایی سپرده است و در آن گوی مسابقت از اقران برده و در قطعه ای بر وجه مفاخرت می گوید:
شاعر مبدع منم خوان معانی مراست
ریزه خور خوان من عنصری و رودکی
زنده چو نفس حکیم نام من از تازگی
گشته چو مال کریم حرص من از اندکی
و رشیدالدین وطواط در مدح وی گفته است:
ای سپهر قدر را خورشید و ماه
وی سریر فضل را دستور و شاه
افضل الدین بوالفضایل بحر فضل
فیلسوف دین فزای کفر کاه
و از مقطعات وی است این دو بیت:
بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا
کز سر سودا خرد را در سر آید خیرگی
صورت خوبان به معنی چون ببینی آینه است
کز برون سو روشنی دارد درون سو تیرگی
و وی را مثنوی است تحفة العراقین نام و این چند بیت از مفتتح آن است:
ماییم نظارگان غمناک
زین حقه سبز و مهره خاک
کین حقه و مهره تا به جایند
سرکیسه عمر می گشایند
وین طرفه که بر بساط فرمان
مهره ز منست و حقه گردان
خود بوالعجبان سحر کارند
گه قاقم و گاه قندز آرند
وقت است که وقت در سرآید
سیلاب عدم به سر درآید
وقت است که این چهار حمال
بنهند محفه مه و سال
وقت است که مرکبان انجم
هم نعل بیفکنند هم سم