جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۹ - ناصرخسرو

ناصر خسرو الانصاری - رحمة الله علیه - در صناعت شعر ماهر بود و در فنون حکمت کامل اما به سوی اعتقاد و میل به زندقه و الحاد متهم شده بود، و او را سفرنامه ایست که در اکثر معموره کرده و محاوراتی که با افاضل کرده در آنجا به نظم آورده و این ابیات که عین القضات - قدس سره - در کتاب زبده الحقایق ایراد کرده از جمله منظومات اوست:

همه جور من از بلغاریان است

که مادامم همی باید کشیدن

گنه بلغاریان را نیز هم نیست

بگویم گر تو بتوانی شنیدن

خدایا این بلا و فتنه از توست

ولیکن کس نمی یارد چخیدن

همی آرند ترکان را ز بلغار

ز بهر پرده مردم دریدن

لب و دندان آن خوبان چون ماه

بدین خوبی نبایست آفریدن

که از عشق لب و دندان ایشان

به دندان لب همی باید گزیدن