حزین لاهیجی » مثنویات » فرهنگ نامه » بخش ۵ - ستایش خاقان سخن

سخن گوهر لجّهٔ سرمدی ست

بهین حجّت معجز احمدی ست

سخن چشمهٔ زندگانی بود

سخن نعمت جاودانی بود

سخن را به فرق سپهر افسری ست

به عالم، سخن سنج را سروری ست

زگنج سخن مایه دار است دل

چو نبود سخن، دل بود مشتِ گل

سخن گوهر و ابر نیسان دل است

سخن هدهد است و سلیمان دل است

به نطق، آدمی زاده انسان بود

حریف زبان بسته، حیوان بود

ولیکن نه هرکس سخن گستر است

بسا لب، که خاموشیش درخور است

شراب ار نداری به خم، پرمجوش

چو گوهرفروشی ندانی، خموش

ز آواز گردد عیان، حالها

خوشا حال سربستهٔ لال ها