حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۹

جز وصل علاج دل بیچاره ندارم

امّا چه کنم؟ طاقت نظّاره ندارم

تا دسترسم بود، زدم چاک گریبان

شرمندگی، از خرقهٔ صد پاره ندارم

انصاف ده، ای شیشهٔ طاقت زده بر سنگ

آخر به بغل دل بودم، خاره ندارم