حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۶

طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست

ساقی بیار کشتی می را، گزیر نیست

لخت جگر، همین به مذاق من آشناست

از خوان دهر، قوت دگر دلپذیر نیست

جز پیر می فروش که امروز بی ریاست

پیری ندیده ایم که، آبش به شیر نیست