به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس
ز سرفرازی آن سرو پایدار مپرس
به غمزه های شکارافکن از کمین برخیز
ز خونبهای من ای نازنین سوار مپرس
گداخت زهر فراق تو جان شیرینم
ز تلخ کامی شبهای انتظار مپرس
تویی که چاره دلهای دردمندانی
ز دردمندی دلهای بیقرار مپرس
مقیم لنگر تسلیم عشق باش حزین
درین محیط پرآشوب از کنار مپرس