ای یوسف مصر از تو گرفتار محبت
عیسی به تمنای تو، بیمار محبت
در راه غمت هست به کف جان جهانی
گرم است به سودای تو، بازار محبت
تاریکتر از شب بود از هجر تو روزم
ای روشنی دیده بیدار محبت
کفرم بود آرایش رخسارهٔ ایمان
بستهست دل از زلف تو، زنار محبت
دریاب دلم را به تَهِ جرعه نگاهی
ای ساقی پیمانهٔ سرشار محبت
در وادی آسودگیم وانگذاری
رحمی به من ای قافله سالار محبت
از سر نرود شمع صفت افسر داغم
بر سر زده ام لالهٔ گلزار محبّت
تا سر نشود خاک سر کوی تو ما را
آسان نشود عقده دشوار محبت
افغان اسیران نبرد راه به جایی
این نغمه تراود ز رگ تار محبت
شیرازهٔ اوراق دو عالم بود از عشق
پشت دو جهان است به دیوار محبت
نگرفت حزین کس به جوی، دین و دلت را
ای مایه کساد سر بازار محبّت