کی خرند از تو فیروزه هرگز
چون ببینندت ای بدیع نگار
لب و دندان تو همی بینند
لعل خوشرنگ و لؤلؤ شهوار
هر چه فیروزه بایدت بفروش
شبه از بهر چشم زخم بدار