به هشتصد و نود و پنج در شب شنبه
که بود سلخ مه فوت احمد مرسل
کشید خواجه دنیا و دین عبیدالله
شراب صافی عیش ابد ز جام اجل
قرارگاه دلش باد در مدارج قرب
معارج درجات و مشاهد کمل