دلا بین ز توبه به کارم گره
قل استغفرالله مما کره
چو مطرب خراشد رگ چنگ را
ز کارم گشاید به ناخن گره
چو شب ماه را تیر آهم بخست
عذار تو پوشید مشکین زره
چو بینی لبش جامی از پا بیفت
همانجا که می می خوری سربنه