فداک امی یا غایة المنی و ابی
بسوخت جان من از جان من چه می طلبی
اگر خموش کنم گوییم که بی خبری
وگر خروش کنم رانیم که بی ادبی
جهان صحیفه حسن و جمال لم یزلیست
وز آن صحیفه به وجه حسن تو منتخبی
چگونه از تو نمانم عجب که می بینم
به زیر هر خم زلفت هزار بوالعجبی
تو ابر جودی و من کشت تشنه لب بی تو
بیا بیا که کنم با تو شرح تشنه لبی
ز هجر روی تو روزم تمام نیم شب است
حذر کن از اثر ناله های نیم شبی
عرب نژاد بود یار و می کند جامی
به فارسی غزل اوصاف حسن آن عربی