معنی الوجود فی صورالکون قد ظهر
ما ضر سر وحدته کثرة الصور
نور وجود مهر و حقایق مهند ازین
بشناس معنی « جمع الشمس و القمر»
ساریست در همه چو به ذات و صفات خویش
دانی که اوست گر به حقیقت کنی نظر
گویا به هر زبان و توانا به هر توان
دانا به هر بصیرت و بینا به هر بصر
کی زو خبر به یک سرمو یابد آن که هست
در راه عشق یک سرمو از خودش خبر
بحر صفاست عشق و کدر ما سوای او
شو آشنای بحر صفا وز کدر گذر
جامی صریر خامه ات «انی انا الله » است
گویا که تو کلیم شدی خامه ات شجر