جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب

چه بود جمع کتب چون نکرد رفع حجب

چو هست هر ورقی زان کتب حجاب دگر

به چشم ما حجب تو به توست آن نه کتب

به مصر عشق و محبت کجا عزیز شوی

نرسته یوسف جان تو از غیابه جب

جمال عشق نهان است زیر پرده غیب

و ما سواه علی وجه الجمیل نقب

به عشق کوش چو عارف شدی به سر جمال

که عارفان همه لبند و عاشقان لب لب

طلب مکن خبر بحر و بحریان از من

که در ربود مرا موج خیز لجه حب

معاد جان تو جامی ز صورت و معنی

بغیر عشق نباشد فعد الیه وتب