ای نامزد به نام تو درنامه قبول
یا ایها النبی و یا ایها الرسول
باران رحمتی تو که از آسمان جود
بر عاشقان تشنه جگر کرده ای نزول
کی در حریم حرمت جاه و جمال تو
هر یاوه گرد را رسد اندیشه دخول
حاشا که از تو روی نتابم خلیل وار
چون نیست آفتاب تو را آفت افول
هر چند رفت طاقتم از جان و جان ز تن
والله لیس حبک عن مهجتی یزول
گر کاذب است دعوی عشق تو بهر چیست
فی عینی البکاء و فی جسمی النحول
در سر هوای عشق تو جامی کشیده است
سر در گلیم فقر به پیغوله خمول