جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴

صد تیغ جفا زدی و راندی ز درم

وانگه گله می کنی که رفتی ز برم

با این همه خاک باد بر فرق سرم

گر عهد و وفای تو به پایان نبرم