مرید توام زان که جان را مرادی
الیک استنادی علیک اعتمادی
عجب دلفروزی عجب خانه سوزی
که صد خان و مان را به آتش نهادی
عجب کینه جویی عجب تندخویی
که جان دادم از عشق و دادم ندادی
به داد تو نازم وداد تو ورزم
که سلطان دادی و شاه ودادی
چو در کعبه رویت نبینم چه حاصل
ز طی بیابان و قطع بوادی
جمال تو نادیده جان داد جامی
زهی ناامیدی زهی نامرادی