گر سرم خاک گشت بر در تو
باد جانا سعادت سر تو
پست شد همچو سایه سرو بلند
پیش شمشاد سایه پرور تو
۳
تن چون موی من بود جان را
یادگار از میان لاغر تو
سر زلفت به شهپر طاووس
می پراند مگس ز شکر تو
سادگی بین که آینه خود را
دارد اندر صفا برابر تو
۶
ای بسا شب که خامه برد به روز
با خیال خط معنبر تو
جامی از جام جم نیارد یاد
گر خورد جرعه ای ز ساغر تو