مولای من بیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست
بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
گر تو شفاعتم بکنی ز اهل رحمتم
عرفان خاندان نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در شوق دیدن تو هواخواه غربتم
دریا و کوه در ره و من خسته ضعیف
ای حضرت امام مدد ده به همتم
دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
فیضا تو را هوای نثار دلست و جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم