منم که مهر نبی و ولی پناه من است
دعای نایب حق ورد صبحگاه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمد اللّه
گدای خاک ره دوست پادشاه من است
ز وصل او نشکیبم گرم به تیغ زنند
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
به حال من نظری میکن ای امام زمان
که التفات تو کفاره گناه من است
مرا ز دنیی و عقبی غرض وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
بر آستان شما رو نهادهام زان روی
فرا ز مسند خورشید تکیهگاه من است
ز موجهای حوادث مرا چه باک ای فیض
چو مهر حیدر و اولاد او پناه من است
وگرنه ذکر حقم بر زبان خروشی نیست
به دل محبت این قوم عذرخواه من است