عنبرین است به ذکر تو نفسها که زنم
به حدیث دگر آلوده مبادا دهنم
نام و پیغام تو خوش میگذرد بر گوشم
شنوایی چه کنم گر نبود این سخنم
با تو پیوند دل و دیده و جان میبینم
که نه پرواست به اغیار نه با خویشتنم