کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۲

مرا که روی تو بینم چه حاجت است

که کسی نظر نکند با وجود گل به گیاه

به ماه اگر ز حسن رخت بافتی نشان یوسف

ز شرم روی تو بیرون نیامدی از چاه

خرد چو قدرت حق در رخت مشاهده کرد

بگفت اشهدان لااله الا الله

نظر به صورت خوبان اگر گناه بود

صحیفة عمل بنده پر بود ز گناه

کمال، چون تو شدی بنده همه خوبان

اگر تو جای نداری به او بیار پناه