کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

گفتم روزم گفت بدین روز مناز

گفتم که شبم گفت مکن قصه دراز

گفتم زلف گفت که در مار مپیچ

گفتم خالت گفت برو مهره مباز