به سمع شیخ محمد ایا صبا برسان
که باد پیرهن صبر ما ز دست تو چاک
درین جهان که بود رنج و راحتش گذران
نه دوستی است که باشی تو شاد و ما غمناک
کسی که او پی دنیا ز دست داد دلی
فروخت دامن دنیا به کمترین خاشاک
گذشت مدت شش ماه و قرب سالی شد
که تحفهای فرستادم از عقیده پاک
بدان امید که تشریف بنده بفرستی
ز بندگان خود و از کسی نداری باک
شنیدهام که هنوزت نیامدست به دست
غلامکی که سبکروح باشد و چالاک
مرا غلام به ایام زندگی باید
نه آنکه بعد وفاتم بود مجاور خاک