کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

صبا زعشوه پنهان دوست الله دوست

از ساغر لب پنهان دوست الله دوست

زپسته ده او که هیچ پیدا نیست

نصیبه ای به قیران دوست الله دوست

ز تیر غمزه خونریز یار الله داد

اگلی ز گلشن بستان دوست الله دوست

زخیل سنبل بستان بار شیدالله

را زچشم سر خوش فتان دوست الله دوست

کمال زنده به بوی گلی ز گلشن اوست

پر صبا ز گلستان دوست الله دوست