حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۵

خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت

خوش یافت مگر مأمن چشمت بگرفت

از بس که به غمزه خون ناحق کردی

خونی که چنین دامن چشمت بگرفت