قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱

پیوسته روم راه چو پرگار به سر

بی پا نشوم ز شغل بسیار به سر

آن را که ز کاهلی سرشته‌ست گلش

دیوار به سر فتد، به از کار به سر