کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم
برآورد ره روزن، گر آفتاب شوم
چگونه با دیگران بینمت، که عکس رخت
اگر در آینه افتد، ز غیرت آب شوم
ز غیرتم شده آگاه، چون ز من رنجد
به دیگران زند آتش که من کباب شوم
به روز وصل، چو خورشید از اضطراب حجاب
گهی نقاب درم، گاه در نقاب شوم